صبا منصوری (ازجمله) – مدتها بود که ناامیدانه وارد اپلیکیشن e-nabız میشدم تا آن مربع قرمزی که در آن نوشته بود covid aşı durumu (وضعیت واکسن کووید) سبز بشود. پیغامی به معنی آنکه نوبت من برای واکسیناسیون رسیده است. اما میدانستم حالا حالا ها نوبت به من نمیرسد. با وجود آنکه وزیر بهداشت ترکیه پیش از این اعلام کرده بود که تا پایان تابستان تمام افراد بالای ۲۰ سال واکسن کرونای خود را دریافت خواهند کرد، اما همین دو روز پیش تازه برنامه واکسن افراد بالای ۴۰ سال آغاز شده بود.
برای من ۲۳ ساله که جزو اولویتهای شغلی (پزشکان، معلمان، و آنهایی که باید زودتر واکسن بزنند) هم نبودم، دریافت واکسن کرونا حالا حالا ها یک آرزو بود. مادرم به تازگی واکسن بایونتک (فایزر) را زده بود و بیصبرانه منتظر بودم این حس تمام شدن مصیبت کرونا هم به روح و جسم من برسد.
واکسن برای دانشجویان؛ اولویت جدید
وقتی دوستم برایم پیامکی فرستاد که «سایت ثبت نام واکسن برای دانشجویان باز شده»، چشمم آب نخورد. اما باز به عادت هر روز، سایت را باز کردم و روی آن مربع قرمز کلیک کردم تا پیغام همیشگی را ببینم «هنوز در اولویت واکسینه شدن نیستید.» اما بوم! امکان ثبت نام برای من فعال شده بود.
E-nabız چیست؟
«نبض» در زبان ترکی استانبولی میشود«nabız»؛ پس E-nabız یعنی «نبض الکترونیکی». ای-نبیز درگاه اینترنتی وزارت بهداشت ترکیه است. سیستم درمانی ترکیه کمی با ایران فرق میکند؛ اینجا همه چیز ازجمله سوابق پزشکی هر فرد در پرونده پزشکیاش در ای-نبیز ثبت میشود. گرفتن وقت دکتر – از پزشک عمومی تا فوق تخصص جراحی قلب- و وقت آزمایشگاه و عکس رادیولوژی و هرچیز دیگری که به سلامت مربوط باشد از طریق این درگاه است.
در ترکیه پزشکان در مطب شخصی شما را معاینه نمیکنند و هر دکتری در یک بیمارستان حضور دارد. علاوه بر این، برای هر شخص یک «پزشک خانواده» تعریف میشود. شما هر دردی که داشته باشید (البته خدا نکند) باید ابتدا پیش پزشک خانواده در بیمارستان یا خانه بهداشت محله خودتان بروید و او تشخیص بدهد که باید چه درمانی شوید یا از یک دکتر متخصص برایتان در همین ای-نبیز وقت بگیرد.
ثبت نام در سامانه E-nabız برای تمام شهروندان و افراد مقیم در ترکیه اجباری، اما بسیار ساده است. یا از طریق اپلیکیشن بانک (هر بانکی که در آن حساب دارید) و یا از طریق ادارههای پست دولتی (PTT) و پرداخت ۲ لیر میتوانید رمز عبور سامانه را دریافت کنید.
البته شما در اصل با این کار وارد سامانه دولت الکترونیک ترکیه (E Devlet) میشوید که یک سامانه کامل برای تقریبا هر کار اداری در ترکیه است. درباره این سامانه حتما بیشتر خواهم نوشت.اینبیز یک بخش از سامانه دولت الکترونیک است.
روز واکسن
من دکتر خانواده داشتم، اما برای اینکه معطل صف طولانی وقت ملاقات نشوم، در ای-نبیز گزینهی وقت گرفتن از بیمارستان را انتخاب کردم.
بعد از آن در سامانه mhrs (جایی که تمام وقتهای ملاقات با پزشکان آنجا ثبت میشود) صفحهی جدیدی برایم باز شد. گزینه وقت واکسن aşı randevusu را انتخاب کردم و به صفحه انتخاب واکسن هدایت شدم. بین دو واکسن بیونتک (فایزر) و سینواک، بیونتک را انتخاب کردم و بعد برای انتخاب بیمارستان کادر مربعی برایم باز شد.
نسبت به لوکیشن خودم نزدیکترین بیمارستان یعنی «بیمارستان دولتی اوسکودار» را انتخاب کردم وارد لیست بلندی از نوبتها شدم. به طرز عجیبی همه آنها در یک روز و مکان مشترکی بود؛ یعنی فردا!
به شکل اتفاقی یکی را انتخاب کردم و لیستی از ساعتها باز شد. من میتوانستم از ۹ صبح تا ۱۱ شب برای تزریق واکسن وقت رزرو کنم. ساعتی که برایم راحتتر بود را انتخاب کردم و وقت واکسن را ثبت کردم. پس از آن یک پیامک تایید دریافت کردم و تمام.
بعد از واکسن
حالا حدود یک ساعت است که از بیمارستان برگشتهام. حس خوب و بدی دارم. حس بد برای اینکه هنوز خیلی از عزیزانم در همین ترکیه و خیلی از دوستانم در ایران هنوز نتوانستهاند واکسن بزنند.حس خوب من هم از این بابت است که بالاخره بعد از حدود دو سال بخشی از مهمترین نگرانیهای زندگیام به پایان خواهد رسید.
محیط بیمارستان اوسکودار تمیز و مرتب بود. خانم منشی، اول فرمی مربوط به اطلاعات واکسن به من داد که باید میخواندم و امضا میکردم. داخل فرم در رابطه با عوارض احتمالی پس از تزریق مواردی نوشته شده بود. فرم را خوانده و نخوانده امضا کردم.
همراه با فرم وارد اتاق دیگری شدم که در آن چند پزشک و پرستار نشسته بودند و فرم و کیملیک هر فرد را چک میکردند. خانم دکتر با دستگاه، بارکد پشت کیملیک من را خواند و به همکارش گفت:«ببین این کارت جدیدها مشکل کارت صورتی قبلیها رو نداره.»
برایم سوال بود که چهطور با اینکه جزو اولویتهای دریافت واکسن نیستم، توانستم وقت بگیرم.خانم دکتر گفت:«حتما SGK (بیمه درمانی که محل کار برای شما تهیه میکند) داشتی.» وقتی گفتم که نداشتم تعجب کرد و احتمالا در دلش به خوششانسی من خندید.
ده اتاق برای واکسن اختصاص داده بودند که وارد یکی از آنها شدم. پرستار بارکدم را خواند و در تبلت مقابلش ای-نبیض مرا باز کرد و با نشان دادن صفحه از من تایید خواست. تایید که کردم برای واکسن نشستم… مهمانی که نیامده بودم.
بالاخره آن سوزشی که دو سال منتظرش بودم را در بازوی دستم حس کردم؛ پرستار واکسن من را زد. جز همین سوزش خفیف دوستداشتنی، درد دیگری نداشت.
پرستار گفت که پانزده دقیقه در محوطه بمانم و شب اگر تب داشتم مسکن بخورم. یک ماه دیگر نوبت تزریق دوز دوم است. به امید روز رهایی از این مصیبت اسمش را نبر!